قاسم سلیمانی بیهیچ پیشوند و پسوندی هم الگویی موفق برای زندگی است. پیشوندی مثل سردار که اول اسمش بنشیند، او را در جایگاهی رفیعتر قرار میدهد که چشمهای بسیاری او را در قاب میگیرند و از رفتارش درس میآموزند، چنانکه آن تاکسیران فرودگاه آموخت. او که سیاهه مشکلات زندگیاش، نگاهش را هم به جامعه تغییر داده بود، مسافری را سوار کرد، آرام و نجیب. همین هم باعث شد سر درددلش باز شود و زبانش به گفتن، گاهی به تندی بزند، اما در میانه راه که متوجه شد مسافر، حاجقاسم است، گفت اگر تو سلیمانی هستی، من دیگر هیچ مشکلی ندارم. وقتی ژنرالی در این تراز که جهان را تکان داده است، در تاکسی او مینشیند، او هم جهانش را میتکاند از هرچه غبار است.
دلش را خالی میکند از هرچه غم است و میشود شهروند تراز جمهوری اسلامی. مثل خیلی دیگر از شهروندان و دختران و پسران وطن که با دیدن حاجقاسم، با معرفت به سلوکش، قسم تعهد میخوردند که پای آرمانها بمانند. نمیخواهم مصداق از پی مصداق ردیف کنم. همین اشارتها را الف بپنداریم که اگر در خانه کس است، همین یک حرف بس باشد.
یاد بگیریم از او و طوری رفتار کنیم که هرکس ما را دید و کار ما را مشاهده کرد، بیاید طرف ما و با تبلیغ صداقت رفتاری ما، برای انقلاب یار جمع کند. بیاموزیم از حاجقاسم که قوه جاذبه نظام بود و طوری در کارکردن شب را به صبح بدوزیم که چشمها به موفقیت باز شود. بدانیم که در این پیچ بزرگ تاریخی که پیشروست، هرکداممان باید در اندازه خود یک قاسم سلیمانی باشیم. این درست که او در معرکه مردانگی را معنا کرد و میدانی در اختیار داشت که با خطر معنا مییافت، اما ما هم هرکجا که باشیم، میدانی در اختیار داریم. کوچک و بزرگبودن میدان چندان اهمیت ندارد که مرد میدان بودن مهم است. انقلاب هم برای هر میدانش مردانی سلیمانیوار میخواهد؛ کسانی که تحت تعالیم علوی، بسیار کار کنند و کم بردارند.
بسیار بکوشند و بر خود و حتی نام خود هم چشم بپوشند. آنکه باید ببیند، میبیند. آنکه باید اسمها را بهعزت ماندگار کند، این کار را خواهد کرد. «تعز من تشاء و تزل من تشاء» وعده صادق خداوند است به کسانی که نمودار زندگیشان را به تراز بندگی تنظیم میکنند. قاسم نهتنها نمیترسید، بلکه به نماد نترسیدن تبدیل شده بود، هم در برابر دشمن و هم در برابر تیرهای طعنهآلود. یاد بگیریم که در میدان عمل و در ساحت خدمت نباید ترسید، باید شجاعت سلیمانیوار داشت.
باید ایمان خود را وثیقتر کرد و با یقین کارها را به خدا سپرد که خود فرموده است: «ان ا... یدافع عن الذین آمنوا.» باری، قاسم سلیمانی الگوست. با شهادت به جاودانگی رسید و راه مانایی را به همه نشان داد. اینک این ما هستیم و سرداری که پیشروی ماست. هرکدام به وسع خویش و در حوزه کاری خود از او الگو بگیریم. این است که دشمن را میشکند.
تکثیر سلیمانی در نسلهای امروز و فردا یعنی اینکه هرجا هستیم، با همه توان و اخلاص وارد کار شویم. بقیه را خدا درست میکند چنانکه برای سردار درست کرد. چنانکه بهنام سردار ایران را عزت افزون بخشید. شهید سلیمانی راه را نشان داد. ما هم در این راه پا بگذاریم.